دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Monday, March 08, 2004

اسلامِ اروتيک، اسلامِ زن‌باره

اول این موضوع مهم رو بگم که اینو از کتابچه برداشتم(دزدیدم) آخه خیلی قشنگ بود!

هيچ موضوعی به اندازه مسأله زن برای اسلام امروز دردسر نساخته است. مسلمان‌ها با انواع و اقسام نظام‌های اقتصادی کنار آمده‌اند، وارد مبادلات پيچيده مالی و پولی با دارالکفر شده‌اند و همين‌طور از آخرين دستاوردهای تکنولوژيک غرب بهره می‌گيرند. به هيچ جای اسلام‌شان هم برنمی‌خورد. برای استبدادشان از اسلام حجت می‌آورند و برای دموکراسی دينی‌شان هم در فقه نوانديشی می‌کنند و روشنفکران دينی را به ميدان می‌فرستند. خيلی از احکام فقهی را هم به راحتی می‌توانند وانهند. اگر فشارهای بين المللی افزايش پيدا کند در عربستان و ايران اجرای حدود در ملأ عام می‌تواند متوقف شود. می‌شود بسياری از احکام فقهی را عمل نکرد و شريعت را نوسازی کرد و در عين حال به سنت دينی وفادار ماند. به سخن ديگر بسياری از گزاره‌های دينی را به خطا يا صواب می‌شود تأويل‌های امروزی کرد. اما يک مسأله هست که به هيچ روی تأويل‌پذير نيست: آزادی زن. آزادی زن يعنی آزادی تن او، احترام به حقوق انسانی و حذف هرگونه تبعيض درباره وی.
اگر مسلمانان آزادی زن را به اين معنا بپذيرند، ديگر هيچ چيز از شريعت‌شان باقی نمی‌ماند. يعنی اگر فقيهی بگويد زن حق دارد خود را بپوشد يا نپوشد و در حقوق ديگر مانند مرد است، ديگر دليلی وجود ندارد با همان روشی که اين گزاره‌ها را صادر می‌کند، ديگر احکام عقود و ايقاعات و معاملات و حدود و قصاص و بسياری از احکام عبادات را هم ملغی اعلام نکند.
همه اقتدار فقيهان از قدرتی می‌آيد که بر زنان اعمال می‌کنند. فقيهان در برابر مسأله زنان مقاومت می‌کنند زيرا می‌دانند که اگر صلاحيت آن‌ها برای اظهارنظر درباره مسأله زن نفی شود، ديگر هيچ گونه اقتداری نخواهند داشت.
بنابراين، من به آينده شريعت اسلام هيچ اميدی ندارم، چون به آينده جنبش و تلاش زنان مسلمان بسيار اميدوارم. بنيادگرايان اسلامی هيچ دشمنی به خيرگی و سرسختیِ زنان ندارند. بنيادگرايان خواستار بازگشت به گذشته و به بنيادهای اسلام هستند ولی زنان در پشت سر چيزی ندارند که بدان بازگردند و بدين روی نگاه آنان به آينده است. حرکت بنيادگرايان و زنان در دو سوی معکوس است.
متفکران بسياری استدلال کرده‌اند که مسأله زنان در جهان اسلام، مسأله زنان نيست؛ مسأله سکولاريزاسيون است. نقطه اوج عرفی کردن اسلام، بريدن دست فقيهان از دادن فتوا درباره زنان است. غرض من در نوشتن اين يادداشت اشاره به اين نکته نبود؛ زيرا آنان که در قلمرو مطالعات زنان کار می‌کنند کمابيش از اين نکته آگاه‌اند و از کتاب‌ها، مقالات و پژوهش‌هايی که در اين زمينه نوشته شده خبر دارند. آنچه می‌خواهم بنويسم اشاره‌ای کوتاه به نکته‌ای است که تا کنون در زبان فارسی من چيزی درباره آن نديده‌ام و البته در زبان‌های ديگر مانند عربی و بيشتر فرانسه و انگليسی پژوهش‌های فراوانی درباره آن صورت گرفته و اميدوارم روزی بتوانم در اين زمينه نوشته‌ای مفصل فراهم آورم.
بنيادگرايان و سنت‌گرايان می‌گويند اسلام در طول تاريخ تحريف شده و تغيير پيدا کرده است؛ در حالی که اسلام ناب و الگوی ايده‌آل همان اسلام پيامبر و خلفای راشدين (برای اهل سنت) و امامان (برای شيعه) است. پس بايد به اسلام نخستين بازگشت؛ اسلام قرون اوليه هجری که پاک و منزه است. بسياری از انديشمندان غيرمذهبی هم به دليل اندکی آگاهی‌شان از سنت اسلامی گزاره‌ها و بينش يکسانی درباره تاريخ اسلام دارند، اگرچه آن را نفی می‌کنند. اکنون می‌خواهم با آوردن نمونه‌هايی نشان دهم که اسلام اوليه بسی سکس‌انديش‌تر و از نظر حيات جنسی بازتر از اسلام قرون متأخر بوده است. در حقيقت می‌خواهم منش غيرتاريخی تفسيرهای سنت‌گرايانه و نيز بسياری از برداشت‌های روشنفکران را از اسلام آشکار کنم.


پيش از هر چيز ديگر بر اين نکته تصريح می‌کنم که در ميان کتاب‌های آسمانی که من می‌شناسم هيچ کتابی به اندازه قرآن اروتيک نيست. وعده‌های بهشت متمرکز است بر آميزش جنسی با حورالعين و نيز پسربچه‌ها (غلمان). چشم و ابرو و اندامی که از زنان بهشتی در قرآن توصيف شده، چقدر می‌توانسته برای اعراب جزيره العرب هوس‌انگيز و اشتهاآور باشد. (در اين باره به خصوص به دو کتاب از ابراهيم محمود پژوهشگر عرب بنگريد که هر دو را انتشارات رياض الريّس در بيروت چاپ کرده است: جغرافيای لذت‌ها در قرآن (جغرافيه الملذات فی القرآن) و سکس و قرآن (الجنس و القرآن).
در قرآن آيه‌ای هست درباره آميزش جنسی با زنان از پشت (Anal sex) که تفسيرهای مفصلی از آن شده است: نساءکم حرث لکم، فأتوا حرثکم انی شئتم، يعنی زنان‌تان کشتزارهای شما هستند؛ از هر سو که خواهيد به کشتزارتان درآييد. فقيهان بسياری معتقدند که حکم جواز دخول در دُبُر زن (Anal sex) را از اين آيه میتوان استنباط کرد. فقيهان ديگری هم هستند که به کراهت شديد آن باور دارند. اقليتی هم به حرمت آن فتوا داده‌اند.
خود داستان يوسف و زليخا هم آن‌اندازه به چشم فقيهان اروتيک به نظر می‌آمده که روايتی از امامان آورده‌اند که زنان را از خواندن سوره يوسف بازداريد و در عوض آن‌ها را به خواندن سوره نور (به خاطر آيات حجاب) واداريد.
در قرآن لذت جنسی يکی از برترين لذت‌های اين جهان و آن جهان شمرده شده است. از روايت‌ها و حديث‌ها چيزی نمی‌گويم که مدار اغلب آن‌ها بر محور جنبه اروتيک زن است و به زن به چشم يک ابژه جنسی نگاه می‌شود. احکام مختلفی هم که برای زن صادر شده مبتنی بر همين برداشت جنسی از زن است. محققان عرب مجموعه روايات اسلامی را درباره زن به طور مستقل گردآورده و چاپ کرده‌اند که اميدوارم روزی به فارسی ترجمه شود.
همه اين‌ها نشان می‌دهد که جامعه پيامبر جامعه‌ای است به شدت دل‌مشغول به سکس، به اين معنا که سکس از طبيعی‌ترين و غريزی‌ترين فعاليت‌های آدمی قلمداد می‌شده است. پيش از اسلام در جزيرة العرب هجده نوع ازدواج وجود داشته است، از جمله اين شيوه که اگر زنی هوس خوابيدن با مردی را داشت، بر سر در خانه‌اش پارچه قرمزی می‌آويخت و مردان با اين نشانه به سراغش می‌آمدند و زن با هر کدام که می‌پسنديد می‌خوابيد. زنی که با مردان مختلف می‌خوابيد، اگر آبستن می‌شد اين حق را داشت که پدر فرزندش را انتخاب کند و اغلب هم مردان از پذيرش پدری سر باز نمی‌زدند (گاهی هم انتخاب نمی‌شد مثل مورد زياد ابن ابيه؛ يعنی زياد فرزند پدرش).
با پژوهش‌های صورت‌گرفته معلوم شده است که زنان پيش از اسلام و در دوره پيش از مدينه‌ی پيامبر آزادی جنسی حيرت‌انگيزی داشته‌اند. بيهوده نبود که وقتی پيامبر درگذشت، زنان اشراف مدينه در روستايی در اطراف شهر گردآمدند و جشن و پايکوبی به راه انداختند. ابوبکر آنان را روسپی خواند اما تاريخ‌نگاران امروزی اسلام ثابت کرده‌اند که آنها نمی‌توانسته‌اند کسانی جز اشراف باشند (نگاه کنيد به نوشته‌های پر اهميت فاطمه مرنيسی، پژوهش‌گر پرآوازه مغربی).
پژوهش‌گری نامدار به نام خليل عبدالکريم در مصر مجموعهای از تحقيقات و کاوشهای بديع صورت داده، از جمله درباره زن در اسلام. جدا از کتاب سه جلدی مهم‌اش شدو الربابه فی احوال الصحابه (نواختن رباب، رسالهای درباره ياران پيامبر) و نيز العرب و المرأه ( عربان و زن، رسالهای زبانشناختی و تاريخی درباره بينش عربان قديم به زن) کتاب مهمی دارد با عنوان دراز مجتمع يثرب، علاقة الرجل و المرأة فی العهد المحمدی و الخليفی، نساءکم حرثٌ لکم، فأتوا حرثَکم اَنّی شئتم (جامعه يثرب، روابط ميان زن و مرد در عهد محمد و خليفه‌ها، زنان شما کشتزارهای شمايند، در کشتزارهاتان درآييد از هر جا که خواهيد). خليل عبدالکريم در اين کتاب کوچک تنها بر روايتهايی تکيه کرده از که نظر سند، هيچ فقيهی در گذشته و اکنون نمی‌تواند در صحت آن ترديد کند. نويسنده کتاب تلاش کرده تصويری از جامعه يثرب دوران پيامبر و نيز دوران ابوبکر و عمر به دست دهد، از معبر حيات جنسی آن جامعه. عبدالکريم نشان می‌دهد که چگونه پيامبر با وضع قوانينی درباره زندگی جنسی، مشکلات سختی با زنان داشته و نيز چگونه از اين راه جامعه يثرب را به مدينة النبی تبديل کرده است. جدا از مسأله روان‌شناسی خود پيامبر که مردی زن‌دوست و زن‌باره بود، وضع قوانين برای محدود کردن فعاليت جنسی عرب‌ها نخست هدف اصلی پيامبر نبود. بعدها و به تدريج پيامبر دريافت که برای پيش بردن دعوت او، بايد فعاليت جنسی هوادارانش تحت قوانين تازه‌ای درآيد و محدود شود. از جمله حکم زنا ( در آغاز حبس در خانه و بعد سنگسار) در اسلام وجود نداشت تا زمانی که پيامبر رشته جنگ‌هايی را با مخالفان خود به راه انداخت. پيامبر در اين غزوات و سَريّه‌ها ناگزير بود مردان جوان مدينه را گردآورد و به جبهه بفرستد. پس از چند جنگ، زنان به تنگ آمدند. در همين کتاب بر پايه روايتی، آمده که زنی در کوچه‌های مدينه به راه افتاد و فرياد می‌زد که آيا مردی در شهر باقی مانده تا با من بخوابد؟
آزادی زنان در ابراز ميل جنسی‌شان باعث شد که انگيزه مردان برای رفتن به جبهه تضعيف شود و بترسند از اين که زنان‌شان را از دست بدهند. حکم زنا صادر شد آن هم با چه مشقت‌هايی که پيامبر برای صدور و اجرای آن داشت.
فاطمه مرنيسی که نوشته‌های وی به زبان‌های مختلف منتشر شده، در کتاب سکس و هندسه اجتماعی بر پايه مقايسه‌ای ميان فرويد و غزالی نشان داده که اساساً تصوير اسلام از زن با تصوير مسيحيت تفاوت بنيادی دارد. در اسلام زن، از نظر جنسی، اندام و روانی فعال دارد و به همين سبب، مايه فتنه مردان انگاشته می‌شود و بر اساس روايتی از امامان شيعه مهم‌ترين لشگر شيطان است. خليل عبدالکريم در نوشته خود نشان میدهد که پيامبر به رغم تلاش‌های بسيارش، می‌کوشيد فقط تا آن‌جا که به دعوتش آسيب وارد می‌شود حيات جنسی پيروانش را محدود کند، چون نه خودش به چنين محدوديتی اعتقاد داشت و نه امکان اعمال چنين محدوديتی در چنان جامعه‌ای وجود داشت. در جامعه پيامبر نه حجاب وجود داشت (حکم حجاب را عمر بنا به ضرورت‌های اجتماعی جداسازی کنيزان از زنان آزاد و به تقليد از رسم ايرانی‌ها وضع کرد) و نه جداسازی مکانی و محيطی ميان زن و مرد؛ به آن صورت که بنيادگرايان اسلامی امروزه خواهان آن هستند.
(سالها پيش که در ايران بودم به درخواست خانم شهلا شرکت، مدير مسئول مجله زنان، کتاب خليل عبدالکريم را به تمامی ترجمه کردم. خانم شرکت از خوف خداوندانِ سنت و قدرت نتوانست آن را چاپ کند. اکنون که دور از ديارم، هيچ نسخه‌ای از آن ترجمه ندارم).
حاصل آن‌که در قرون اوليه اسلام، زندگی جنسی بسيار آزادانه‌تر و روابط ميان زن و مرد بسيار بازتر از ادعای امروز بنيادگرايان بوده است. سبب آن نه آزادی‌خواهی اسلام که طبيعت مهارناپذير جوامع انسانی آن دوران بوده است.
از اين گذشته بيان مسائل جنسی برای پيامبر و امامان و گفت‌وگو با آن‌ها در اين باره بسيار آسان و عادی بوده است. کسی از امام صادق پرسيده است که آيا مرد می‌تواند فرج (عضو جنسی) زن خود را ببوسد؟ امام صادق پاسخ داده چه لذتی از اين بالاتر!
روی همين بنياد، ادبيات اروتيک نيرومندی در جهان و تاريخ اسلام شکل گرفت که بی‌گمان با مسيحيت قابل مقايسه نيست. امروزه مردم مسلمان و حتا نخبه‌گانشان آگاهی چندانی از اين گنجينه اروتيک ندارند و بنيادگرايانی که اين ادبيات را می‌شناسند، هم، به انواع شيوه‌ها از جمله حذف و سانسور و تحريف می‌کوشند تا سنت اسلامی را پيراسته از آن فرانمايند.
ادبيات اروتيک اسلامی، به واقع، شگفت‌انگيز است. نوشته‌های اروتيک اسلامی واقعاً قابل مقايسه با ادبيات اروتيک قديم اروپا و نيز کشورهايی مانند چين قديم است. تنها هم نوشته نيست. آن‌ها که در غرب زندگی می‌کنند کافی است به بخش شرقی موزه‌های اروتيک بروند و ببينند چه تخيل فعال جنسی در مينياتورهای اروتيک اسلامی به کار رفته است. ماه پيش در کپنهاک به يکی از اين موزه‌ها رفتم. بسياری از آن‌چه ما گمان می‌بريم که ابداع غربی‌های امروزی است، در واقع در تخيل مسلمانان قديم وجود داشته؛ از سکس گروهی گرفته تا سکس لزبين‌ها، سکس هموسکسوئل‌ها و انواع و اقسام حالت‌های مختلف آميزش. همه اين مينياتورهای اسلامی که به دست هنرمندان مسلمان پديدآمده، سراسر نظام گفتار بنيادگرايان را نقض می‌کند. آن هنرمندان ميناتوريست در باورشان به اسلام کمتر از بنيادگرايان صادق نبوده‌اند.
در لايدن که بودم، توجهم به نسخه خطی کتابی جلب شد به فارسی که در کتابخانه ثروتمند دانشگاه نگهداری میشود: لذةالنساء؛ لذتی که زنان از سکس می‌برند و لذتی که از سکس با زنان می‌توان برد. اين نسخه مربوط به سال 1731 است، يعنی قرن هجدهم ميلادی. چيزی نيست که در اين کتاب يافت نشود. کتاب، متن و تصوير است؛ شبيه شاهنامه‌های قديم. انواع و اقسام آميزش‌های جنسی مرد و مرد، مرد و زن و زن و زن در اين کتاب با تصوير و شرح جزييات دقيق آمده است. من عکس چند صفحه از کتاب را خريدم. از همه جالب‌تر برای من آن بخشی بود که درباره علل گرايش زنان به سکس با همديگر (زنان لزبين) توضيح می‌داد: «از زنی پرسيدند که زنان را در سُحق (آميزش جنسی با زن ديگر) چه لذت حاصل میشود؟ گفت: زنان را شهوت بسيار است و اکثر آن است که زن را هنوز شهوت (ارگاسم) حاصل نشده باشد، مرد فارغ می‌شود؛ زن بی ميل مقصود برمی‌خيزد. به اين سبب زنان سُحق را بر جماع (آميزش با مردان) ترجيح می‌دهند».

گمان نکنيد که نويسندگان کتاب‌های اروتيک در اسلام مشتی اديب از خدابرگشته ملحد بوده‌اند. مهم‌ترين کتاب‌های اروتيک به زبان فارسی و عربی به دست فقيهان نوشته شده است؛ از لذة النفوس و متعة العروس تفرشی گرفته که در حقيقت يک Lovers Guide بی‌کم و کاست است تا دائرةالمعارف اروتيک ارزشمند شيخ نفزاوی، از فقيهان سده دهم هجری با عنوان رَوح العاطر و نزهة الخاطر که در قرن نوزدهم به فرانسه ترجمه شده و همين چند ماه پيش هم در قطع رحلی و با تصاويری بديع (که اصل برخی از آن‌ها در موزه لوور پاريس است) در پاريس دوباره منتشر شد:
Cheikh Nefzaoui, Le Jardin Parfumé, Manuel d’Erotologie Arabe, Edition Méditerranée, Paris, 2003,

سيد نعمت الله جزائری، شاگرد برجسته علامه مجلسی در حديث و فقه، کتابی دارد با عنوان زُهَر الربيع (شکوفه‌های بهار). چه کسی باور می‌کند که محدث و فقيهی درباره نوزده شيوه آميزش از پشت با زن شرح دقيق و موبه مويی بدهد؟ يا چگونگی لذت بردن از آميزش با مردان و امردان؟ يا استفاده زنان از آلت جنسی مصنوعی مردان در تاريخ اسلام سابقه‌ای طولانی داشته باشد؟ يا آميزش زنان با يکديگر چنين سنت نيرومندی پشت سر داشته باشد؟ در اين کتاب‌ها روايت از پيامبر و امامان در کنار تجربه شخصی آدم‌های معروف و نيز تجربه‌های نويسنده کنار هم آمده است، با قصه و حکايت و طنز و مطايبت. واقعاً بنيادگرايان اسلامی در برابر اين نوشته‌های تاريخی برای گفتن چه دارند؟ فقيهان قم و نجف که اين کتاب‌ها را بر سر بالين خود می‌گذارند و شب به شب می‌خوانند، آيا می‌دانند که وقت فتوا از کدام اسلام سخن می‌گويند؟
فقيهان قديم البته می‌دانستند. کتب فقهی قديم را باز کنيد. چقدر احکام فقهی می‌يابيد درباره آميزش با حيوانات، آميزش با مرد با زن و استمنای (Masturbation) زن يا مرد. اينها نشان‌دهنده چيست؟
اگر فقيهان در کتاب‌های فقهی خود تنها به حکم فقهی اين کارها نظر داشته‌اند، در کتاب‌های اروتيک خود تنها و تنها به لذت جنسی‌اش پرداخته‌اند. لذت جنسی در تاريخ اسلام نتوانسته حذف شود، ميان زن و مرد کسی نتوانسته ديوار بکشد، غريزه طبيعی را هيچ مرجعی نتوانسته مهار کند، پس اسلام‌گرايان امروزی چرا بزرگ‌ترين دشمن خود را بدن انسان و به ويژه تن زن تعريف کرده‌اند؟
گاهی در گفت‌وگوهای شفاهی با دوستانم گفته‌ام که شايد هيچ کابوسی برای حکومت مذهبی ايران بالاتر از اين نباشد که روزی پنجاه زن بی حجاب در يکی ازخيابان‌های تهران جمع شوند و حکومت قدرت سرکوب آن‌ها را نداشته باشد.
از ياد نبريم که آزادی انسان روی تن‌اش بنا می‌شود.


پس نوشت:
سال‌هاست که مسأله اسلام، زن و بدن يکی از دل‌مايه‌های اصلی مرا در مطالعات‌ام شکل می‌دهد. ادبيات اروتيک اسلامی و ايرانی عرصه دست‌نخورده‌ای است برای پژوهش‌های گسترده از منظر مردم‌شناسی تاريخی، تبارشناسی مفاهيم، تحليل گفتار و تأويل متن. کاری که روزی بايد در ايران نيز صورت گيرد و محققانی که به دانش‌های نو و روش‌های تازه آشنايی دارند به سراغ اين متون بروند. آن‌چه بالا آوردم تنها اشاره‌ای است وبلاگی به پهنه‌ای از پژوهش‌ها، نه بيشتر. نوشتم تنها به خاطر وعده‌ای که به يکی دو خواننده ناشناس کتابچه داده بودم، ذيل مطلب «دريغی بر ولتر ايرانی». در ازدحام و تراکم کاری که دارم و ذهنم بيشتر مشغول رساله بيهقی است، نوشتن بيشتر و منسجم‌تر در طاقتم نيست. اميدوارم که خواننده شکيبا اگر آهنگ نقدی جدی دارد، دست‌کم به چند کتابی که در نوشته بالا آوردم بنگرد و تنها روی ذهنيت خام و شفاهی داوری نکند. روزگاری اگر فرصتی شد (و البته حمايت مالی داشتم، چون منابع اروتيک اسلامی در کتابخانه‌های مهم جهان پراکنده است) تأليفی در اين باب پديدخواهم آورد؛ اما پيش از آن، شايد فارغ‌تر که شدم، يک کتاب‌شناسی درباره منابع اروتيک اسلامی به دست دهم، برای آ‌ن‌ها که جويايی شناخت تاريخی اسلام هستند.