دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Monday, June 27, 2005

باشه، من هم سعی میکنم باز هم به آینده امیدوار شوم و روزهای آزادی را خواب ببینم. باشد روزی برسد که مردم ایران زمین، درد نان را نداشته باشند که برای حل مشکل، آزادی را قربانی کنند

عجب آواز خوشي

گوشها منتظر بانگ جرس‌هاي من‌اند
كوچه‌ها منتظر بانگ قدم‌هاي تو اند

تو از اين برف فرو آمده دلگير مشو
تو از اين وادي سرمازده نوميد مباش

«دي» زماني دارد
و زمستان اجلش نزديك است

من صداي نفس باغچه را مي‌شنوم
و صداي قدم گل را در يك قدمي

و صداي گذر گرده گل را در بستر باد
و صداي سفر و هجرت دريا را در هودج ابر

و صداي شعف فاخته را در باران
و صداي اثر باران را بر قوس و قزح

و صداهايي

نمناك
و مرموز
و سبز

عجب آواز خوشي در راه است.

به نقل از وبلاگ معین