دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Saturday, October 30, 2004

فرق بین مدرنیزاسیون و مدرنیته را چه خوب توضیح داده دكتر محمد برقعی در ایران امروز. چه زیبا تفاوت نو شدن فکر و عادت به دمکراسی را با بزک کردن شکل و شمایل جامعه، در و دیوار و خیابان، تشریح کرده.ای کاش دکتر نوری‌زاده هم مقاله را بدقت می‌خواند و پیچش مو را در آن می‌دید. همانی را که همه مقاله در تلاش نشان دادنش است. باز هم به همان چیزهایی استناد میکند نوری‌زاده که برقعی تلاش در نشان دادن فرقشان می‌کند. جدا که ما راهی دراز داریم تا به آنی برسیم که در باره‌‌اش حرف میزنیم - غافل از اینکه خود نیز معنایش را نمیدانیم. برقعي از پدربزرگ خود میگفت و اورا مثال میزد. دریغ که پدربزرگ من هم همانجور می‌اندیشد. منی که شاید به سن کوچکترین فرزند دکتر برقعی باشم. افسوس و صد افسوس که در میان نسل من نیز هنوز کسانی چون پدربزرگ او می‌اندیشند. دمكراسی هنوز سر زبان ماست و حداكثر نقبی تا كنار قلب ما زده است و تا به مغز ما برسد سالها زمان نياز دارد.