خوب عرفات هم مرد. او که جزیی فراموش نشدنی از تاریخ مردم فلسطین است. و شاید جزیی از تاریخ خاورمیانه. سالهای دراز مبارزه او علیه اسراییل البته که فراموش نشدنی نیست. اما نکتهای هم در کنار تمام تعریفها و تمجیدها از عرفات از خاطرم میگذرد
شاید اگر به او بعنوان کسی نگاه کنیم که زندگی عادی و نسبتا موفق خود را در اوج جوانی رها کرد و با چفیه به میان میدان جنگ وارد شد، قهرمانش بدانیم. شاید اگر فقط و فقط این را در نظر بگیریم که او بخاطر آرمانش و مردمش از زندگیش گذشت، باز هم شایسته تقدیرش بدانیم. البته این محاسن او بحای خود باقیست. اما مسئله جنبه دیگری هم دارد
متاسفانه، در کشورهای عقب مانده جهان سومی که مردمش از ناآگاهی مفرط در رنجند و خرافات بر همه چیز غلبه میکند، قهرمانان همیشه بحال کشورشان مفید نیستند. این موضوع اگرچه در خاورمیانه بطور خاص قابل مشاهده است، اما در نقاط دیگر جهان هم مشابهش یافت میشود. بطور مثال فیدل کاسترو که هنوز که هنوزه مردم از زمین خوردنش نالههایشان به آسمان میشود کوبا را به یکی از بدبخت ترین کشورهای دنیا تبدیل کرده. جنایت و ظلم در آنجا بیداد میکند. اما مردم توان درک مسئله را ندارند. صد البته که خدمات آن مرد مبارز به کشورش قابل ستایش است .اما از روزی که باید قدرت را ترک میگفته و بر جا مانده، جز ظلمش را نمیتوان در خاطر آورد
در همین ایران خودمان وضعیت مشابهای داشتیم. جدای از دعواهایی که هنوز بر سر حقیقی بودن توان خمینی در بسیج کردن مردم و یا ربودن انقلاب توسط اسلامیون وجود دارد، بعد دیگر را هم باید دید. خمینی و مذهب شاید تنها وسیلهای میبود که میشد با آن مردم را (اکثریت را) به میدان کشاند. حال این از استبداد زمان، کم اطلایی مردم، مذهبی بودن آنها و یا هر چیز دیگر که ناشی میشده ، بحث دیگریست . اما قطعا توان آنها در بسیج مردم قابل چشمپوشی نیست. اگر این گروه (بطور مشخص شخص خمینی) میتوانستند خقیقت را درک کنند و ادامه راه را به مردم واگذار کنند و با نام نیک در تاریخ بمانند، این همه ظلمها بر مردم ایران وارد نمیشد
عرفات هم در فلسطین نقش مشابه همه این رهبران را بازی کرد. او نیز نتوانست ضرورت زمان را درک کند و خود را در موقع مناسب از معادلات سیاسی کنار بگذارد. اینگونه شد که راههای رسیدن به توافقی در اختلاف اسراییل و فلسطین هیچگاه به نتیجه نریسد. ممکن است بگویند که برایش چهل روز عزای عمومی اعلام کردند، گریهها کردند و یا مردم خود را بیپدر میخوانند. اما امثال این وضعیت در نقاط دیگر هم دیده شده. علتش صد البته از ناآگاهی و جهل است. همان که این حاکمان برای موجه جلوه دادن خودشان در میان جهانیان به آن استناد میکنند
به هرحال، چون برای مردمش جنگید (حتی اگر دوره کوتاهی را ) یاد و خاطرهاش گرامی باد
شاید اگر به او بعنوان کسی نگاه کنیم که زندگی عادی و نسبتا موفق خود را در اوج جوانی رها کرد و با چفیه به میان میدان جنگ وارد شد، قهرمانش بدانیم. شاید اگر فقط و فقط این را در نظر بگیریم که او بخاطر آرمانش و مردمش از زندگیش گذشت، باز هم شایسته تقدیرش بدانیم. البته این محاسن او بحای خود باقیست. اما مسئله جنبه دیگری هم دارد
متاسفانه، در کشورهای عقب مانده جهان سومی که مردمش از ناآگاهی مفرط در رنجند و خرافات بر همه چیز غلبه میکند، قهرمانان همیشه بحال کشورشان مفید نیستند. این موضوع اگرچه در خاورمیانه بطور خاص قابل مشاهده است، اما در نقاط دیگر جهان هم مشابهش یافت میشود. بطور مثال فیدل کاسترو که هنوز که هنوزه مردم از زمین خوردنش نالههایشان به آسمان میشود کوبا را به یکی از بدبخت ترین کشورهای دنیا تبدیل کرده. جنایت و ظلم در آنجا بیداد میکند. اما مردم توان درک مسئله را ندارند. صد البته که خدمات آن مرد مبارز به کشورش قابل ستایش است .اما از روزی که باید قدرت را ترک میگفته و بر جا مانده، جز ظلمش را نمیتوان در خاطر آورد
در همین ایران خودمان وضعیت مشابهای داشتیم. جدای از دعواهایی که هنوز بر سر حقیقی بودن توان خمینی در بسیج کردن مردم و یا ربودن انقلاب توسط اسلامیون وجود دارد، بعد دیگر را هم باید دید. خمینی و مذهب شاید تنها وسیلهای میبود که میشد با آن مردم را (اکثریت را) به میدان کشاند. حال این از استبداد زمان، کم اطلایی مردم، مذهبی بودن آنها و یا هر چیز دیگر که ناشی میشده ، بحث دیگریست . اما قطعا توان آنها در بسیج مردم قابل چشمپوشی نیست. اگر این گروه (بطور مشخص شخص خمینی) میتوانستند خقیقت را درک کنند و ادامه راه را به مردم واگذار کنند و با نام نیک در تاریخ بمانند، این همه ظلمها بر مردم ایران وارد نمیشد
عرفات هم در فلسطین نقش مشابه همه این رهبران را بازی کرد. او نیز نتوانست ضرورت زمان را درک کند و خود را در موقع مناسب از معادلات سیاسی کنار بگذارد. اینگونه شد که راههای رسیدن به توافقی در اختلاف اسراییل و فلسطین هیچگاه به نتیجه نریسد. ممکن است بگویند که برایش چهل روز عزای عمومی اعلام کردند، گریهها کردند و یا مردم خود را بیپدر میخوانند. اما امثال این وضعیت در نقاط دیگر هم دیده شده. علتش صد البته از ناآگاهی و جهل است. همان که این حاکمان برای موجه جلوه دادن خودشان در میان جهانیان به آن استناد میکنند
به هرحال، چون برای مردمش جنگید (حتی اگر دوره کوتاهی را ) یاد و خاطرهاش گرامی باد
<< Home