دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Sunday, April 10, 2005

برای سنگ مزار پاپ,هادی خرسندی

اينکه خوابيده درين قبر ِ طلا

لحدش پر شده از برق و جلا


اينکه با گردن کج رخت سفيد

گوز را داده به يک قبض رسيد


اينکه آمد سه پلشکش به سه قاپ

هيچکس نيست به جز حضرت پاپ


با تمام سمجی جان سختي

عاقبت مرد به چه بدبختي


هرکه با خلق خدا بد بکند

راه آزادی ِ شان سد بکند


با زن حامله گستاخ شود

بهر چپ های جهان شاخ شود


عاقبت زار و فلج ميميرد

با سر و گردن کج ميميرد


هرکه دشمن بشود با کندوم

سکس را منع کند بر مردم


گويد از ايدز بميرند همه

يا ز هم کام نگيرند همه


هر که با عشق معاند باشد

با رمانتيک شدن ضد باشد


از خدا مزد چنين ميگيرد

سحر سيزده بدر ميميرد!


***

ای کسانی که پس از او پاپيد

اين سمت از دگران ميقاپيد


چون رئيس کاتوليکان گشتيد

صاحب کل واتيکان گشتيد


عبرت از جان پل دوم گيريد

ورنه در سيزده بدر ميميريد


بيخودی پاپی مردم نشويد

دشمن کورتاژ و کندوم نشويد


مرد اگر خواست بپوشد کندوم

چيست ربطش به واتيکان در رم؟


زن اگر راضی و مردش راضي

پاپ را چه به قوانين سازي!


کس اگر لزبين و گی باشد

کندومی هم به کف وی باشد


پاپ بايد که دخالت بکند؟

منع کندوم سر آلت بکند؟


دو نفر زير پتو در تب و تاب

تو رهاشان بکن؛ آسوده بخواب


سر نکش زير پتو، زير لحاف

خود اين کار خلاف است خلاف


هرکسی کار خودش بار خودش

ضامن دامن و شلوار خودش


گر زن حامله ای خواست چنين

که ابورشن کند و سقط جنين


اختيار شکمش را دارد

پاپ بيهوده غمش را دارد


به تو چه پير عبادت پيشه

آخه آبستنی حاليت ميشه؟


خواهی آن حال بفهمی در دم

يک دو من وزنه بچسبان به شکم


بعد هی هُق بزن و راه برو

يک دو ساعت نه، که 9 ماه برو!


تازه اين اول کار است داداش

فکر آيندۀ آن وزنه هه باش!


بچه وقتی به جهان ميآيد

مادر از شش جهتش ميپايد


صبح تا شب نبرد از نظرش

که نيارند بلائی به سرش


نکنندش! ز پی اغفالي

شيخ الاسلامی و کاردينالي!


الغرض خلق جهان آزادند

همه آزادۀ مادرزادند


گر ندارند به ما آزاري

ما چه داريم به آنها کاري؟


مثلاً آدم همجنسگرا

باعث وحشت پاپ است چرا؟


داشت آن مردِ «گي» و آدم نر

به من و پاپ اگر سؤنظر


حقمان است که فرياد کنيم

باسن از مهلکه آزاد کنيم


گر به ما نيست طرف را نظري

بايد از مطلب او درگذري


ورنه بيهوده هياهو کردن

وصف ميکينگ لاو ِ يارو کردن


کم کم اين شبهه ميان ميآرد

کز من و پاپ فلان ميخارد!


***

( راستش بنده شدم همره پاپ

که شود مطلب من قابل چاپ!

تا بدانند که طنزست همه

فانتزی آمده در هر کلمه

ورنه من با قلم و لپ تاپم

واقعاً مخلص هرچی پاپم)

***

اصلاً اين نظم ، کِش آمد خيلي

کردم آغاز چه با بی ميلي!


من نميخواستمش تا اين حدٌٌ

اين خودش آب روان شد آمد!


چند خط بابت يک سنگ مزار

تا توجه بکنم شد دوهزار!


تازه اين نيست مرا حرفه و فن

حرف در پشت سر مرده زدن


***

خوب. در خاتمه ، ای ايزد پاک

پاپ ما را تو ببين در دل خاک


لطف فرموده بيامرزش زود

چونکه يک پاپ دمکراتی بود


کشته و مرده آزادی هم

يک کمی دوم خردادی هم


به چپ و راست نظر يکسان داشت

خود او نيز به اين اذعان داشت!


رفت در ديسکو و رقصيد باله

با گی و لِزبين و امثاله


عاشق کورتاژ و کندوم او بود

واقعاً جان پل دوم او بود!