دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Wednesday, July 05, 2006

نمی‌دانم باید متاسف بود یا خوشحال. همانهایی که گنجی رو در کنفرانس برلین آنطور مورد لطف قرار دادند، پس آزاد شدنش قهرمانش نامیدند. گنجی که همان است که بود. درد این است که اینان هم شاید همان باشند که بودند

چرا بعضی ها میخواهند همه را تا پای مرگ بفرستند و اگر برگشت، آنگاه قهرمانش نامند؟ من این را نمی‌فهمم. امروز آنچنان نوکر سینه‌ چاک گنجی شدند که بیا و ببین. واقعا این برخورد برایم عجیب است. آنروز ۱ دقیقه نمی‌گذاشتند حرف بزند ببینند چه میگوید. امروز گوش نداده به آنچه میگوید، دنبال خدمت به اوید. چرا بعضیها گوسفند را در ذهنها بیاد می‌آورند

از نظر من، گنجی و افشاری و مانند آنها، هم آنروز و هم امروز، انسانهای آزاده‌ای هستند که برای برقراری آزادی و دمکراسی برای مردمشان میجنگند. همانها که میگفتند : «دمکراسی محصول انسانهای دمکرات است». آن دیگران اما انسانهای دورویی هستند که از زجر کشیدن دیگران شادمانند. امید آنکه هیچگاه چنین آدمیان قدرت را در دست نگیرند