دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Friday, November 19, 2004

خواستم یه چند روزی صبر کنم که احساسات فروکش کنه، بتونم ۲ کلمه حرف حساب در جواب کامنت‌های پست قبلی بنویسم
متاسفانه یکی از ایرادهای بزرگ ما ایرانیها اینه که به حرف طرف مقابل درست گوش نمی‌دیم. انگاری که ۶ماهه به دنیا اومدیم. بنظر من که اول باید حرف شنیدن رو تمرین کنیم، بعد صحبت دمکراسی رو در جامعه مطرح کنیم. در مورد اشاره من به کوبا برداشتهای کاملا اشتباه شده. من هیچگاه فرار پر کثرت مردم آن کشور را از آن جهنم ندیده نمی‌گیرم. اما هم این حرفی را که زدم از مردم خود آن کشور شنیدم، هم اینکه شرایط خودمان در ایران را جلوی چشمم میبینم. مگر در ایران نبود وقتی که برای خمینی می‌مردند؟ مگر خاک کفنش را مشت مشت نخوردند؟ اما در همان زمان هم البته در ایران ، فوج فوج مهاجران بودند که از شرایط بد اقتصادی و نا‌امنی سیاسی بقول حجاریان وطنشان را در چمدانهایشان جا دادند و رفتند. (البته حجاریان اشاره نکرد که آنها را مجبور به ترک وطنشان کردند!). اگر شرایط آن روز ایران را بخاطر داریم، میتوانیم وضعیت امروز کوبا را مجسم کنیم. قطعا هستند کسانی که از شرایط کنونی آن کشور ناراضیند. اما همانطور که قبلا گفتم، بدلیل جهل و در بعضی موارد منافع اقتصادی ، خیلیها فیدل را می‌پرستند و از زمین‌ خوردنش آه‌شان به آسمان میرود

در مورد عرفات هم این موارد صادق است. باز هم تاکید میکنم که من همه زندگی سیاسی عرفات را منفی نمی‌دانم. آز آنجایش را مضر به حال مردمش میدانم که خودکامگی‌اش بر منفعت مردم فلسطین غلبه کرد. چون بحث در مورد روابط آمریکا و اسراییل و غیره خیلی طولانیست، اینجا مطرحش نمی‌کنم. اما آن را هم بجای خود صحیح میدانم.

لطفا وقتی یک متن چهار خطی رو میخونید، فقط در محدوده آن نظر بدین. وگرنه میتونید ۱۰۰۰ تا دلیل بی ربط مطرح کنید و ایراد بگیرین

یه مطلب دیگه هم بگم. یادمه تو دانشگاه، یه بابایی بود علم مواد درس میداد. البته طرف دکتر بود و رییس تحصیلات تکمیلی دانشگاه هم بود. اما این آدم آنقدر ظاهر کثیف و ژوليده‌اي داشت که حال آدم به هم میخورد. همه میگفتند که خیلی زور داره که مثلا یک روز با این طرف دعوات بشه، اون بهت بگه کثافت!!! البته من اصلا قصد این رو ندارم که جواب کامنتهای بی ربط رو بدم. اما خیلی زور داره که این مجاهد‌های خل و چل که ۲۵ ساله گرفتار سبیل مسعودند به آدم بگن خل. آخه خل اونیه که خودشو عمریه معطل اراجیف مسعود و مریم کرده و به امر ملوکانه خم و راست میشه. همین بسه . ارزش زبان فارسی بیش از این است

گویند که دوزخی بود عاشق و مست
قولیست خلاف، دل بر آن نتوان بست

گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود
فردا باشد بهشت همچون کف دست