دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Wednesday, April 20, 2005

گوسفندان چوپان دار شدند. باز هم حماقت آدمیان، سلطنت دایناسوری دیگر را برایشان تحمیل کرد. کسی که تا ساعتی پیش روی زمین بود را با های و هوی تا جایگاه خداوندی رساندند. همان شوی مسخره‌ای که در جمهوری اسلامی نظیرش را دیدیم. بله! پاپ جدید انتخاب شد



چرا بعد از قرنها و قرنها، ما انسانها همچنان در حماقت دست و پا میزنیم؟ چرا این مردم فکر میکنند که باید لزوما کسی را بپرستند؟ چرا نمی‌خواهند بر عقل خود تکیه کنند بجای دنباله‌روی از آدمیان دیگر؟ بر فرض اینکه خدایی هم وجود داشته باشد، چرا برای ارتباطش با کسانی که از رگ گردن به آنها نزدیکتر است، نماینده و وکیل و وصی میخواهد؟ قرنها مفتخوران اینگونه خود را بر مردم تحمیل کردند و عجب اینکه آدمیان همچنان به جادوی آنها مات و مبهوتند