دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Thursday, July 13, 2006

و اینگونه بود که «شما» به دنبال خمینی راه افتادید

مقاله ف.م.سخن با عنوان «و اين‌گونه بود که به دنبال خمينی به راه افتاديم » را در گویا خواندم. راستش شاید در مورد زمان خمینی درست بگوید، اما درمورد الان در اشتباه است

مینویسد

سوال خود را در جا و بی‌تعارف مطرح می‌کنيم: آيا راهی که می‌رويم صحيح است؟ می‌گوييم به نظر ما صحيح نيست. سوال می‌کنيم پس چرا اين راه را می‌رويم؟ پاسخ می‌دهيم: اين راه ناصحيح را می‌رويم، برای هم‌بستگی با خودمان و با عزيزان دربندمان. برای جلب نظر جهانيان به ظلمی که بر انديشمندان کشورمان می‌رود. برای جلب نظر جهانيان به اين که ما جنگ نمی‌خواهيم، بمب اتم نمی‌خواهيم، کشتار نمی‌خواهيم، بنيادگرايی نمی‌خواهيم، خشونت و تروريسم نمی‌خواهيم

نمیدانم چرا میگوید که این راه صحیح نیست. بنظر من که کاملا هم صحیح است. این کاملا با کار آن زمان شما متفاوت است که بدنبال خمینی راه افتادید. گنجی امروز جز حقوق بشر نمی‌گوید. دمکراسی که او میخواهد اسلامی نیست. گرچه میخواهد بگوید که اسلام ، آنی نیست که حکومت ایران میگوید، اما این موضوع ضرری به بحث حقوق بشر نمی‌زند. پس من با ف.م.سخن مخالفم و میگویم که: این راه صحیح است. ما اینبار نه مانند بار قبل «گوسفند وار»، بلکه با آگاهی صدای آزادی‌خواهی را دست یاری دادیم. ما با چشمانی باز اعتراض خود را بیان میکنیم. گنجی فقط نماد است. او رهبر هیچکدام ما نیست

قبول دارم که کار نویسنده، انقلاب کردن نیست. اما ما هم قصد انقلاب نداریم. آری. اين راه را می‌رويم چون با روش گنجی موافقیم؛ اين راه را می‌رويم و اطمينان داريم که به نتیجه میرسیم، هرچند مسیر طولانی را لازم باشد بپیماییم