دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Wednesday, May 05, 2004

نيم رخ

مسعود بهنود یکی از نویسندگانی است که در مورد نوشته هایش تنها میتوان گفت که منطقی می نویسد. من از همان روزهایی که شروع به خواندن مقالات او و بعدا کتابهایش کردم، در خاطر ندارم که توانسته باشم نوشته او را قبل از اتمام مطلب، زمین بگذارم. او علاوه بر آنکه نویسنده توانایی است، در کار خود وظیفه ژورنالیستی را تمام و کمال انجام می دهد. شخصا به یاد دارم که حتی در سالهایی که آتشم تندتر بود و در نوشته ها بدنبال جنجال بیشتر می گشتم، نمیتوانستم حقایقی را که او کاملا متین و منطقی بیان می کرد را، قبول نداشته باشم. او همیشه الگوی خوبی بوده و هست برای اینکه دنیا را با چشمهای باز و با منطق و بدور از هیجانات ببینیم

چندیست سلسله گفتگوهایی انجام می دهد با فعالین سیاسی که در جریان انقلاب بنحوی حضور داشته اند (به استثنای حسین درخشان ) و از آنها فارق از آنکه از چه گروه و دسته ای بودند، حدودا سوالهای مشابهی میکند. پرسشها را بنحوی انتخاب میکند که تا جای ممکن وارد جزعیات عقیدتی نشود و بتواند از زبان شاهدان عینی آن دوران - از منظرهای گوناگون - شرایط را بتصویر بکشد. برای من که با عقاید بعضی از مصاحبه شوندگان موافق و با بعضی دیگر مخالفم، بسیار برنامه شنیدنی و جالبیست. زیرا می توانم از زوایای مختلف آن دوران را ببینم و شرایط را بهتر درک کنم. در مورد مصاحبه شوندگانش هم مطالب جالب و گفتنی وجود دارد که در جایی دیگر به آن می پردازم

بهنود استاد حفظ تعادل است حتی در بحرانی ترین زمانها. امیدوارم که کارش سالیان دراز ادامه یابد

مصاحبه آخر او را که با فرخ نگهدار انجام داده از اینجا بشنوید و باقی گفتگوها را هم میتوانید از سایت بی بی سی پیگیری کنید