دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Friday, November 11, 2005

خوب، این هم از دومین شخص پیشنهادی ا.ن برای وزارت نفت. طرف آنقدر اوضاعش خراب بود (بخون ... گهی بود) که پاش به اون بالا نرسیده، خودش رفت کنار. عجب دورانی شده ها

خوشحالم که در این مملکت با این همه خفقان و جلوگیری از اطلاع رسانی، باز هم صداها آنقدر بگوش می‌رسند که نگذارند عده‌ای اینچنین بر ثروت این سرزمین تکیه بزنند. خیلی جالب بود که در میان این جناح راستی ها، بیشترین مخالف وجود داشت. دلم میخواد بدونم که آیا واقعا صادقانه به مخالفتی که کردند اعتقاد دارند یا این هم از روی باند بازی بوده. به نظرم اما این یک مورد از روی اعتقاد بوده. یعنی این طرف رو دزد و روهم‌انداز میدونستند و به همین خاطر بهش رای ندادند

فقط یک نکته بد در این قضیه وجود داشت. البته نه اینکه جدید باشه ها. فکر کنم تخم لق این طرز فکر رو کمونیستها از زمان انقلاب تو فکر این ملت کاشتند. منظورم این حرفه که میگه هرکی پولداره، لزوما دزده. آخه من منطق این حرف رو نمی‌دونم از کجاشون می‌آرند. چرا ازرش فکر، کار و تلاش را نادیده می‌گیرند؟ چرا باید پاپتی باشی تا درستکار باشی؟ نمی‌خوام از محصولی دفاع کنم. اما فرض محال که محال نیست. اگه این بابا، از روی کار و تلاش و فکر خوب به این پول هم رسیده بود، جماعت هوچی‌گر، باز هم همین حرفها رو میزدند و در پی تخریب اون بودند. خوب معلومه که در چنین جوی و مملکتی، سرمایه هیچگاه امنیت نداره و همیشه در خطره. چون ممکنه هر آیینه یک چنین حرفی و جمله از کجا آورده‌ای، تلاشهای یک عمر را به باد بده. خلاصه اینکه این مدل فکری رو باید در این جامعه اصلاح کنیم. البته در کنارش هم باید فرصتهای یکسان را برای همه فراهم کنیم که هرکه قابلیتش را داشت - به فقط انکه رابطه داشت - بتواند به بالاترین ثروت هم برسد. اصلا نوش جونش هرکی از پی تلاش و فکر بکر، پول گیرش اومده. البته امیدوارم متوجه باشید و فکر بکر را مترادف با زیرآبی رفتن نگیرید

به هر حال وضعیت این طرف که معلوم بود و چه خوب که برای اولین بار در این جمهوری، مردم از روابط پشت پرده ضرر نکردند. مثل اینکه هنوز برای پیشرفت در جامعه ما نور امیدی کورسو میزنه