دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Sunday, October 16, 2005

وزیر ارشاد و زنان

کاری از نیک آهنگ کوثر ، برگرفته از سایت روز




در این مملکت ما، گاهی خبرهایی می‌شنوی که از تعجب شاخ در می‌آوری. همین قضیه دستور جدید وزیرک ارشاد به ادارات زیرمجموعه که خانمها (از قول وزیر مربوطه بخوانید ضعیفه‌ها!!) پس از ساعت شش عصر حق حضور در ادارات را ندارند. واقعا من که هرچی فکر کردم نتوانستم دلیلی برای این موضوع پیدا کنم

اول آنکه اصولا مگر کسی هم در ادارات دولتی پس از پایان ساعت کاری باقی می‌ماند که ایشان دستوری چنین صادر کردند. خیلی دلم میخواهد بدانم که در اداره‌ای که هنوز ساعت ۳ نشده، همه شال و کلاه کرده‌اند که بروند، چه بنی بشری تا ساعت ۶ عصر می‌ماند که بعدا درباره جنسیت آن شخص صحبت کنیم!! والا ما که هر موقع وارد ادارات شدیم، یا وقت صبحانه بوده، یا آقایان برای نماز تشریف برده بودند، یا آنکه مشغول چرت بعد از ناهار بودند. در بهترین حالت هم داشتند با عیال مربوطه پشت تلفن خوش و بش می‌کردند که در چنین حالی، گفتن این جمله که: آقا، این کار ما رو میشه انجام بدی، فحش ناموسی محسوب شده و با حراست طرف می‌شوی. خلاصه اینکه اگر کسی بتواند یک نمونه نشان بدهد که این کارمندان دولتی در همان زمانی که باید سر کار باشند، هستند و کاری انجام می‌دهند، بعد میشود در مورد اینکه کسی می‌خواهد اضافه کار انجام بدهد صحبت کرد

دوم اینکه حال به فرض محال که همچین موجودی غیر از خود آقای وزیر پیدا شد که خواست خدمت خلق کند و تا ساعت ۶ سر کار باشد و از قضا خانمی هم بود که چنین خواستی داشت، ساعت ۶ عصر با ساعت ۲ چه فرقی میکند؟ مگر قرار است جناب وزیر بعد از ساعت ۶ خانم‌های خودش را به اداره بیاورد و با آقای شریعتمداری به امور شخصیه بپردازد؟ واقعا دلم میخواهد بداند که قرار است بعد از ساعت ۶ در آنجا چه اتفاقی بیفتد

سوم اینکه مانند رییس احمق‌تر از حمارش که در نوشته قبلی از ضریب هوشی بالایش صحبت کردم، این مردک هم نتوانست فکر کند که چیزی بگوید که اثری از سخنش دیده شود و هم خودش را مضحکه نکند. آخر اگر بعد از ساعت ۶ تنها موشهای ساختمانهای دولتی هستند که دنبال همدیگر میدوند، چرا حرفی میزنی و حکمی میرانی که خودت را بیش از آنچه که هستی، خنگ و نفهم و الاغ (حیف این حیوان) جلوه دهی مردک. بعضی‌ها البته عقده‌ای هستند و باید خود را بگونه‌ای مطرح کنند. این طرف دیده که تنها وزیر شدنش - به اندازه وزیرشدن که جانی آدمکش - سروصدا بپا نکرده و در اینباره از رییس کتوله‌اش عقب افتاده، گفته ما هم چیزی گفته باشیم که گفته باشیم

یادش بخیر در سال آخر دبیرستان، معلم ادبیات دانایی داشتیم به نام چوبینه. در آن سال بخشنامه کرده بودند که مردان حق ندارند قبل از ساعت ۳ بعدالظهر وارد مدارس دخترانه شوند. اما مدارس خوب آن سالها نمی‌خواستند از وجود معلمان خوبی چون او محروم شوند. در نتیجه کلاسهای کنکورشان را برای بعد از ساعت ۳ عصر تنظیم کرده بودند. این مرد شریف که سن پدربزرگ شاگردانش را داشت، با غضب میگفت که انگار ما بعد از ساعت ۳ از مردی می‌افتیم که آنگاه دیدن دختران برایمان اشکال ندارد. ماجرا شده مانند همین کاریکاتور نیک‌آهنگ. تو گویی بعد از ساعت ۶، صندلی و کارمند زن به هم نامحرم میشوند. این تفکرات تنها از ذهنهای بیمار این حاکمان ما بر می‌آید و بس