دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Thursday, July 20, 2006

روشنفکر دينی

باز هم هادی خرسندی

بگو در باب روشنفکر دینی
که مریخیست ایشان یا زمینی؟

طرفدار کدامین مکتب است او
فرویدی یا که زین العابدینی؟

کدامین راه فکری را بپوید
امامزاده حسینی یا لنینی؟

جهان بینی ایشان تا چه حد است
فراتر گر رود از حد بینی

کدامین فلسفه را میبرد پیش
دکارتی یا امیرالمؤمنینی؟

چه گوید بابت آغاز انسان
کلیسا مسجدی یا داروینی؟

نویسد بهر زن ها حکم اعدام
به جرم نقشه سقط جنینی؟

بفرما بابت سلمان رشدی
چه باشد حکم روشنفکر دینی؟

بگو با فکر روشن صیغه ها را
تکاتک می پسندد یا دوجینی؟

شترمرغست یا انسان عاقل
بلاتصمیم در آنی و اینی؟

مسلمان است از روی صداقت
و یا از مؤمنان ویترینی؟

بگو با او تدّین با تفکّر
ندارد جان مؤمن همنشینی

برایت فکر کرده دینت از پیش
نهاده روی میز و توی سینی

در آنچه مرجع تقلید گوید
نه شک جایز بود نه بازبینی

تعبّد خواهد از تو دین و باید
که تو باشی مطیعش با متینی

تو میخواهی که روشنفکر باشی؟
خدا را داری و خرما بچینی؟

بفرما! جای خرما نوش جان کن
شله زرد لذیذ اربعینی

بچسب ای جان مؤمن قاچ زین را
مکن بهر خود عنوان آفرینی

مسلمانی، خودش کار کمی نیست
امیدوارم که خیرش را ببینی

برو از مؤمنان محترم باش
به خرسندی نگر، ثابت قدم باش!