دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Tuesday, March 30, 2004

فروردین ...........۱۲

اجتماع دو چیزی که با هم قابل جمع نیستند، چیزی جز مصیبت و بدبختی، آنچنانکه حکومت اسلامی بر ما آورده است، به بار نمی‌آورد.جمهوریت و اسلامیت در کنار هم بی معنی هستند چنان که آشکار است. حکومت اسلامی بار دیگر در تاریخ ثابت کرد که دین و دولت با هم قابل جمع نیست. این کار نه فقط دولت و اجتماع و اقتصاد و سیاست را به ورطه نابودی میکشاند، بلکه خود همان دین یا ایدئولوژی را هم در بین انسانها نابود خواهد کرد (چه اساس آن تفکر درست باشد یا پایه های خرافی داشته باشد) جمهوری اسلامی ملغمه‌ای تحمیلی بود که شانس بوجود آمدن ایرانی آباد را برای چند سال به تاخیر انداخت و لی هیچگاه نخواهد توانست آن را متوقف کند . با گذشت ۲۵ سال از حکومت آخوندها بر ایران، به سادگی این امر قابل تشخیص است.
فقط متاسفانه در این بین بسیار کسان جان خویش را از دست دادند. جامعه و اخلاق به فساد و تباهی کشیده شد و با توجه به چندین برابر شدن سرعت پیشرفت جامعه جهانی نسبت به حتی ۵۰ سال قبل از انقلاب، در حالی که ما مشغول پافشاری بر افکار پوسیده بودیم ، بسیار عقب افتادیم و نیاز به تلاشی صدچندان داریم تا این عقب افتادگی را پس از حکومت اسلامی جبران کنیم.
این درد را باید بیش چه کسی برد که ما باید با عقاید پوسیده ملایان روزگار خود راگسپری کنیم.
من گرچه معتقد نیستم که پدران ما اشتباه کردند، اما معتقدم که کار را تمام نکردند و این وظیفه ماست که این دندان کرم خورده آخر را نیز بکنیم و خودمان را خلاص کنیم.