دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Friday, May 07, 2004

اعتراض

این حرکت غیر منطقی که در ایران -حداقل از بعد انقلاب و مخصوصا در ۱۰-۱۲ سال اخیر - وجود دارد، منظورم اعتراض است بنا به دلخواه یک عده‌ای، بنظر من معضلی اساسی است

برای اینکه سوء تفاهم نشود، بگویم که به نفس اعتراض کردن ایرادی نیست. اما این روشی که مثلا امروز خواندم درباره اعتراض طلاب تهران به مارمولک را من درست نمی‌دانم. باز توضیح میدهم که اگر این مسئله فقط یک اعتراض بود و باقی مسائل بروش قانونی (قانونی، و نه شبه قانونی) و آن هم قانونی که با منطق آدم‌های سلیم العقل جور در بیاید، خوب از مظاهر دمکراسی بود و حق بود و برش هیچ عیبی وارد نبود. مسئله در ایران ما این است که این دست حرکات، عملا مقدمه‌ای است برای ورود نهادهای حکومتی به بازی و محدود کردن همین نیم بند آزادی که مثلا در اکران این فیلم قائل شده‌اند

چنین حرکاتی، از آن رو که ظاهری مردم فریب دارند ، توجیهی میشوند برای حاکمان که بتوانند در آن پوشش ، سانسور را ادامه دهند. درواقع اعتراض کنندگان چه نیتشان شر باشد (مانند اعتراض آخوندها) و چه خیر باشد (مانند موارد دیگری که اشاره میکنم) عملا بازیچه حکومتگرانند. برعکس عین همین عمل، اگر در کشوری دمکرات صورت بگیرد، عین صواب است. این مسئله را نباید فرق گذاشتن در نوع نگرش دانست. بلکه از آن رو چنین عبارتی را درست می‌دانم که عملکردها را باتوجه به مکان و زمانشان می‌سنجم. درواقع اگر مشاهده شد که اعتراض یا شبیه آن به چنین شکلی، میتواند ابزار دست سوءاستفاده‌گران شود، آنگاه آن را نادرست و در غیر آن، کاملا هم حق و درست می‌دانم

نمونه‌ای یا نیت خیر هم بیان کنم که در بالا اشاره کردم. چند سال پیش در فیلمی در سینما، که درست عنوان آن را بخاطر نمی‌آورم ولی شاید شوکران بود، موضوعی را مطرح کرده بود درباره پرستاری که بعنوان همسر دوم مردی در فیلم ظاهر میشد. فیلم اساسا نقد مشکلات واقعی در جامعه ما بود. هنوز زمانی نگذشته بود از اکران فیلم که سر و صدا بپا شد و عده‌ای بنام پرستاران معترض شروع کردند به دادن بیانیه و راه انداختن راه‌پیمایی. آنگاه آنهایی که فیلم را بنظر خودشان مخالف شرع (یا از این قبیل چیزها) میدانستند هم خود را در موقعیتی عالی یافتند و جبهه خود را پر سرباز. جنجالی بپا کردند که توگویی آسمان به زمین آمده است

چنین مسائلی اگر بطور مجرد برسی شوند، شاید حساسیتی برنیانگیزند. اما وقتی جامع‌تر و مرتبط با هم و همچنین از جنبه آزادی بیان و نظر نگریسته شوند، آنگاه بواقع منفی بودن همگی آشکار میشود. در موارد دگر هم همانندش پیدا میشود و بارزترین آنها که هرازچندی بگوش میرسد، شکایتهای متعددی ایست که از اهالی مطبوعات میشود در هر موردی و بی‌موردی که صاحبان قدرت را خوش نمی‌آید. و کلی‌تر ، قانونی که بصورت مکتوب هم در باره اظهار نظر وجود دارد که اگرچه در ظاهر آن را آزاد گذاشته، اما در باطن آنقدر بند و ماده و تبصره دارد که چیزی از آزادی بیان در آن باقی نمی‌ماند

خلاصه آنکه بنظر من، از جماعتی مانند آخونها و بسیجی‌ها و دیگر مجیزگویان صاحبان امروزی قدرت که بگذریم، دسته‌های دیگر مردم باید بسیار مراقب نحوه بیان اعتراضاتشان در مواردی از این دست باشند و اجازه ندهند که مطالبات بحق آنها، ثمره‌اش به جیب اهالی قدرت سرازیر شود. حال آن مسئله هرچه میخواهد باشد، باشد