دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Wednesday, May 12, 2004

کثافتی بنام دین و ایدئولوژی

اگر فیلم سر بریدن آن آمریکایی بدبخت را دیده باشید (اگه طاقت ندارین، توصیه میکنم نبینید، وحشیانست) خواهید دید که هرآنچه دین و ایدئولوژی مینامندش، کثافتی بیش نیست
نمی خواهم این تعریف را محدود کنم به همین اسلامی که گریبان ما و جامعه مان را گرفته. این حرکات وحشیانه به شکلهای دیگر هم قابل رویت است. از قرون وسطی که بگذریم، در مسیحیت و یهودیت در زمان خودمان همین حرکات را میبینیم. ممکن است بزک کرده باشندش و جور دیگر به مردم قالبش کنند، اما در ذاتش همین حرکت نهفته است. حمله آمریکا به دیگر کشورها تحت نامهای فریبنده دمکراسی ، خود یکی از نمودهای بارز آن است. از آن طرف هم اسرائیل و آن وحشیگریهایی که البته مقابلش هم از مسلمانها دیده میشود. فاشیسم آلمان را هم که از یاد نبرده ایم و صد البته استالین هم هنوز بخوبی در یادها مانده است

تمام این نمونه ها و مانند آنها، تصدیق می کند که هرچه بنام دین و ایدئولوژی، چه از ماوراء ذهنها آمده باشد و چه ساخته دست بشری باشد، همانطور که مارکس گفته، افیون توده هاست و نه چیزی بیش. اگر بود، اتفاقاتی از این دست، در لوایش رخ نمی داد. افسوس که انسانها نمی خواهند به خود بیایند و بفهمند که ارزشان و ارزش زندگی فراتر از هر ایسم است و زیبایی زندگی در زندگی کردن است، نه در بندگی برای خداهای هوایی و زمینی. زندگی برای زندگی کردن زیباست، هر لحظه اش ارزش دارد. دریغ که آن را در راه های بیهوده ای که ختم به جنایت میشود، صرف می کنند. کاش اندیشیدن بیاموزیم بجای اعتقاد

تولستوی میگوید

کسی که اندیشیدن آموخت، اعتقاد برایش دشوار میشود