دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Thursday, June 03, 2004

بی‌خبری از اوضاع

این دوستان مقیم اجباری ولایت غربت، هنوز جدا در حال و هوای اول انقلاب بسر می‌برند. مثلا هنوز در صحبتهایشان و مقالاتشان حرف از گزینش در ورودی دانشگاه‌ها می‌زنند

والا، ما که از همگان هم بی‌خداتر بودیم، چه رسد به اعتقاد به حکومت. رفتیم دانشگاه - از نوع سراسری - شلوغ پلوغ هم به اندازه قد و قوارمون کردیم. کسی هم گزینشمون نکرد.

نمیخواهم بگویم که در ایران گل و بلبل است و همه آزاد هستند و از این حرفها. منظورم این است که واقیت را اگر آنطور که هست بشناسیم و منتقل کنیم ، بیشتر بکار می‌آید تا تاریخ را بعنوان شرایط فعلی بخورد مردم بدهیم. با درجا زدن در سال ۵۷، از درک شرایط فعلی عاجز می‌شویم و نمی‌توانیم تاثیرگذار باشیم. این دوستان باید بفهمند که درست است که در ایران محدودیتها فراوانند، ولی شرایط با قبل فرق کرده و برخورد مناسب خود را میطلبد. نسخه‌های قدیمی دیگر زمانشان سرآمده