دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Wednesday, November 01, 2006

مدیریت بلند مدت در ایران

نکته اساسی که بعد از انقلاب سیستم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران را تحت تاثیر قرار داد این بود که حاکمان جدید، بعلت مواجهه با انواع و اقسام مشکلات اجرایی و البته کمبود تجربه در کشور داری، همیشه فقط سعی در رفع مسایل و مشکلات روز کردند. مخصوصا وقوع جنگ این امر را تشدید کرد. در نتیجه فرهنگ آینده نگری و برنامه‌ریزی بلند مدت هیچگاه در ارکان حکومت ایران بوجود نیامد. اگر به دقت به تک تک مصوبات مجلس از روز اول تا به امروز و یا لوایح دولت در این سال ها نگاه کنیم، این امر بخوبی قابل مشاهده است. این امر البته تاثیرات بسیار منفی از همه جوانب ، چه مسایل داخلی و چه خارجی داشته است

تغییری که در سالهای اخیر مشاهده میشود آن است که ظاهرا عده‌ای از حاکمان ( که اغلب در غرب و عموما در آمریکا که مهد اینچنین آینده‌نگریهایی است تحصیل کرده‌اند و این سالها مدیریت را تجربه کرده‌اند) به این آگاهی رسیده‌اند که ایران هم همچون هر جامعه دیگری اگر که میخواهد که با دنیای مدرن پیش برود و فاصله خود را با جهان کم کند، نیازمند ان است که به مسایل بصورت بلند مدت نگاه کند و این کار را با نگاه علمی انجام دهد

البته هنوز تعداد کسانی که در این حد مطلب را فهمیده‌اند و آن را جدی گرفته‌اند بسیار اندک است. اما آنها درست در قسمت‌هایی از حکومت هستند که متوجه ضرورت چنین حرکتهایی برای بقای نظام اسلامی شده‌اند. بعنوان مثال مرکز مطالعات استراتژیک یا مراکز اینچنینی در صنایع دفاع یا در سپاه از جمله چنین مکانهایی هستند. افرادی همچون برادران لاریجانی یا دیگرانی هم که در آمریکا تحصیل کرده‌اند و حداقل با تفکرات استراتژیک در دوران جوانیشان آشنا شده‌اند، گرداننده این مراکزند. برایم جالب است که در ایران هم چنین تینک تنک‌هایی (یا اندیشکده هایی) همانند مشابه‌های آمریکاییشان و اصولا تمام مراکز مدیرتی استراتژیک در دنیا، در ابتدا از مراکز نظامی و امنیتی سرچشمه گرفته‌اند. البته دو دلیل این موضوع روشن است. اول اینکه این مراکز درواقع بازوهای تصمیم سازی حکومتند و باید با آن در ازتباط باشند. دوم هم ضرورتهای مالی

نمونه‌ای از سوء استفاده از چنین مراکزی کاملا در انتخاباتی که منجر به ریاست جمهوری ا.ن. شد، قابل مشاهده بود. به اقرار دوست و دشمن، برنامه‌ریزی نومحافظه‌کاران ایران در این انتخابات بی‌نظیر بود. به هیچ عنوان مطالبی که درباره تقلب و غیره گفته میشود، اثری بمانند برنامه‌ریزی استراتژیک آنها در مدتی ۲-۳ ساله نداشته است. این برنامه‌ریزی هم آنچنان استادانه بود که حتی میتوان تصور کرد که آنها شرکتی غربی متخصص در برنامه‌ریزی استراتژیک را به استخدام در‌آورده بودند. خلاصه آنکه فعلا با آگاه شدن از چنین تخصصهایی در جهان، دارند حداکثر استفاده را به نفع خود از آن میبرند

این آگاهی که دولت مردان ایران در مورد نیاز به مدیریت استراتژیک بدست آورده‌اند، دارد خود را در شیفت وابستگانشان به نوع تحصیلاتی که میکنند، نمایان میکند. در قدیم، تمرکز بر پرورش منتخصان فیزیک و شیمی و مهندسی بود. امروز هم هست. ظاهرا هم با این قضایای اتمی، اینجور مینمایانند که مشتاقانه آن مسیر را دنبال میکنند. ( که میبینیم در طرح تحریمهای ایران هم عنوان شده که دانشجویان ایرانی ا اجازه ندهند که در این زمینه‌ها تحصیل کنند). در عین حال، نزدیکان و وابستگان خود را به مراکز معتبر جهانی میفرستند، تا مدیریت استراتژیک بیاموززند و کمکی باشند برای بقای حکومت. از آنجا که سردمدارانشان همچون لاریجانی‌ها خوب شرایط کشورهایی مانند آمریکا را میشناشند، میدانند که در کجاها میتوانند بهترین و بروزترین اطلاعات اینچنینی را بیابند. از همین رو، دانشجویان و نماینده‌های خود را راهی این مراکز میکنند که هم از داخل اندیشکده‌های آمریکاییان سر در بیاورند و هم با آموختن علم آنان، برای خود زمان حیاطی بخرند

در این مورد بعدا با اطلاعات دقیقتر توضیح میدهم