دوزخی

گویند که دوزخی بود عاشق و مست - قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود - فردا باشد بهشت همچون کف دست

Saturday, May 15, 2004

تنبلی

یه روزایی آدم بدجوری تنبل میشه. علتش رو نمیدونم. اصلا شاید بقیه اسنطوری نباشن. شایدم که من خودم تنبلم. اما واقعا اون روزها خیلی سخته بروز موندن. آخه لازمش فکرکردن هست که در مواقع تنبلی، فکر کردن هم سخته و مخ آدم بالکل تعطیل میشه. خوب اونوقت چه بخواهی بنویسی و چه حتی بخونی و ببینی هم، مغزت یاری نمی کنه. ولی من خودم معتقدم که این استراحت فکری به هر حال لازمه. بالاخره آدم بعد از طی کردن دوران بچگی، دیگه مجبوره همش در حال فکر کردن باشه. خوب اینم باید یه چند ساعتی مهلت بگیره و آب روغن قاطی نکنه دیگه . اما عملا آیا میشه آدم به هیچ فکر نکنه؟ من که زیاد خوشبین نیستم. فقط اینو میدونم که شاید بشه کمی جهت افکار رو برای مدت زمانی عوض کرد . اسمش رو گذاشت استراحت یا تنبلی

اینا رو نوشتم که بگم چند روزه واقعا تو نوشتن مطلب برای اینجا مشکل دارم
کمک